خب یه بار این مطلبو نوشتم و عالی هم نوشتم اما به اشتباه خودم پاک شد):
امروز صبح بیستمین سالگرد نبرد هاگوارتز بود...
امروز سر کلاس زبان ریدینگ جالبی داشتیم که باز هم بیست سال قبل نقش مهمی را ایفا میکرد:
خب خیلی جالب بود برام . من عاشق دنیای جادویی و داستانای هری پاتر بودم. عاشق عاشق. اما نمیدونم چیشد (یعنی میدونم در حقیقت) که تصمیم به ترک ان دنیای جادویی کردم و یک سال بعد با بیچارگی و بدبختی و بدب برگشتم و ان دنیا جای اینکه مرا به زندان بندازد مرا پناه داد و دوباره عاشقم کرد. وقتی این داستانو خوندم گفتو این چه رفاقتیه؟ و یاد تاریخ و مناسبت امروز افتادم و بازهم یاد این افتادم که من یعنی باب قصه هرگز به زندان نرفتم و توسط دوستان خوبم یعنی مرگخواران و لرد سیاه و دنیا جادوی ی دوباره از نو ساخته شدم به قولی با ورژن زیباتر بیست سال بعدی بودیم که امروزه!
پ.ن. خیلی برام بود اینو امشب بنویسم در سالگرد
پ.ن. عکسا ی مطلبو به دلیل مشکل فردا میذارم
برچسب : نویسنده : 9alilolo2 بازدید : 238